loading...

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بازدید : 0
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1404 زمان : 9:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

تفسیر صفحۀ ۴۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْری‏ وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلی‏ أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنی‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»‌‌‌ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید! هنگامی‌که بدهی مدّت‌داری (بر اثر وام یا معامله) به یکدیگر پیدا می‌‏کنید، آن را بنویسید و باید نویسنده‌ای در میان شما به عدالت (سند را) بنویسد.

کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن خودداری کند، همان‌طور که خدا به او تعلیم داده است. پس باید او بنویسد و آن کس که حق بر ذمّۀ او (بدهکار) است املا کند و از خدایی که پرورگار اوست بپرهیزد و چیزی از آن فروگذار ننماید.

و اگر کسی که حق بر ذمّۀ اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف و یا (به جهت لال بودن) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او) با رعایت عدالت (مدّت و مقدار بدهی را) املا کند و دو نفر از مردان را (بر این حقّ) شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهان، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند (انتخاب کنید) تا اگر یکی از آنان فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند.

و شهود نباید به هنگامی‌که آنها را (برای ادای شهادت) دعوت می‌کنند خودداری نمایند. و از نوشتن (بدهی‌های) کوچک یا بزرگِ مدّت‏‌دار، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید،) این در نزد خدا به عدالت نزدیک‌تر و برای ادای شهادت استوارتر و برای جلوگیری از شک و تردید بهتر می‌‏باشد، مگر اینکه تجارت و داد و ستد نقدی باشد که در میان خود دست‌به‌دست می‌کنید که ایرادی بر شما نیست که آن را ننویسید.

و هنگامی‌که خرید و فروش (نقدی) می‌‏کنید، (باز هم) شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد (به خاطر حق‌گویی) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرد) و اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شده‌‏اید و از خدا بپرهیزید و خداوند (راه درست زندگی را) به شما تعلیم می‌‏دهد و خداوند به هر چیزی داناست.
بزرگ‌ترین آیۀ قرآن:

سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:

این آیه، دربارۀ مسائل حقوقی و نحوۀ تنظیم اسناد تجاری می‌‏باشد.

این آیه نشانۀ دقّت نظر و جامعیّت اسلام است که در دورۀ جاهلیّت و در میان مردمی‌عقب‌افتاده، دقیق‌‏ترین مسائل حقوقی را طرح کرده است.

کلمه «تَدایَنْتُمْ» از «بِدَیْنٍ» به معنای بدهی، شامل هر گونه معاملۀ غیر نقدی، وام و خرید سَلَف می‌شود.

در حدیث آمده است: اگر کسی در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هر چه دعا کند، خداوند مستجاب نمی‏‌کند و می‌‏فرماید: چرا به سفارشات من عمل نکردی؟! «کنز الدقائق، ج ۲، ص ۴۶۷»

اگر دقّت در حفظ حقوق فردی ضروری است، حفظ بیت‌المال به مراتب ضروری‏‌تر است!

تنظیم سند، حتّی در معاملات نقدی مفید است، ولی ضرورت آن به اندازۀ معاملات نسیه نیست. چون در معاملات موعددار، ممکن است طرف‌های معامله و یا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش کنند، بنا بر این لازم است نوشته هم بشود.

از فرمان نوشتن، معلوم می‌‌شود که اسناد تنظیم شده‌‏ای که همراه با گواهی عادل باشد، قابل استشهاد است.

از این آیه استفاده می‌شود که جامعۀ اسلامی‌باید یکدیگر را در حفظ حقوق حمایت کنند؛ زیرا هر معامله‌‏ای، نیاز به کاتب و چند شاهد دارد.

در زمانی که در تمام جزیرة‌العرب به گفتۀ مورخان، ۱۷ باسواد بیشتر نبوده، این همه سخن از نوشتن، نشانۀ توجّه اسلام به علم و حفظ حقوق است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:

۱. ایمان، بستر و مقدّمۀ عمل به احکام، و خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» تشویقی برای عمل به احکام است.

۲. مدّت بدهکاری، باید روشن باشد. «إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی»

۳. برای حفظ اعتماد و خوش‌‏بینی به همدیگر و آرامش روحی طرفین و جلوگیری از فراموشی، انکار و سوء‌ظن، باید بدهی‏‌ها نوشته شود. «فَاکْتُبُوهُ»

۴. برای اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالی طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمی‌نوشته شود. «وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ»

۵. نویسندۀ قرارداد، حق را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد. «بِالْعَدْلِ» شرط گزینش نویسندۀ اسناد، داشتن عدالت در قلم است.

۶. به شکرانۀ سواد و علمی‌که خداوند به ما داده است، کارگشایی کنیم. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»

۷. اهل هر فن و حرفه‌‏ای مسئولیّت ویژه دارد، کسی که قلم دارد باید برای مردم بنویسد. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ»

۸. باید بدهکار که حق بر ذمّۀ اوست، متن قرار داد را بگوید و کاتب بنویسد، نه آنچه را بستان‌کار ادعا نماید. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

۹. اقرار انسان علیه خودش، قابل قبول است. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

۱۰. بدهکار، هنگام املای قرارداد باید خدا را در نظر بگیرد و چیزی را فروگذار نکند و تمام خصوصیّات بدهی را بگوید. «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»

۱۱. تدوین قانون باید به گونه‌‏ای باشد که حقّ ناتوان ضایع نشود. اگر بدهکار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود، سرپرست و ولیّ او متن قرارداد را بگوید و کاتب بنویسد. «فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً» «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»

۱۲. سفیهان و ناتوانان در مناسبات اجتماعی، نیازمند ولی هستند. «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»

۱۳.توجّه به حقوق طبقۀ محروم و اقشار ضعیف، از سوی مسئولان و سرپرستان لازم است. «فَلْیُمْلِلْ» صیغۀ امر نشانۀ لزوم این کار است.

۱۴. مردان، در گواه شدن و گواهی دادن بر زنان مقدّم می‌‏باشند. «شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ»

۱۵. گواهان باید عادل و مورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ»

۱۶. هر کدام از مردها به تنهایی می‏‌توانند شاهد باشند، ولی اگر شاهد یک مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم ادای شهادت کنند. تا اگر یکی لغزش یا اشتباه کرد، نفر دوّم یادآوری کند. «فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا»

دو زن به جای یک مرد در گواهی، یا به خاطر روحیّۀ ظریف و عاطفی آنهاست و یا به جهت آن است که معمولًا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارند و آشنایی آنها با نحوۀ معاملات کمتر است.

۱۷. اگر برای شاهد گرفتن از شما دعوت کردند، خودداری نکنید، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»

۱۸. مبلغ قرارداد مهم نیست؛ حفظ اطمینان و حقّ‌الناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً»

۱۹. ثبتِ سند به صورت دقیق و عادلانه سه فایده دارد:

الف: ضامن اجرای عدالت است «أَقْسَطُ»؛

ب: موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است «أَقْوَمُ»؛

ج: مانع ایجاد بدبینی در جامعه است «أَدْنی‏ أَلَّا تَرْتابُوا».

۲۰. اگر فایده و اسرار احکام برای مردم گفته شود، پذیرفتن آن آسان می‌شود. «ذلِکُمْ أَقْسَطُ»

۲۱. معطل شدن امروز برای نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فرداست. «أَدْنی‏ أَلَّا تَرْتابُوا»

۲۲. در معاملات نقدی، لزومی‌به نوشتن نیست. «إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً»

۲۳. در معاملات نقدی، اگرچه نوشتن لازم نیست، ولی شاهد بگیرید. «فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ»

۲۴. کاتب و شاهد در امان هستند و نباید به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذیّت یکی از طرفین قرار گیرند. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۵. اگر ادای شهادت و یا نوشتن قرارداد، نیازمند زمان یا تحمّل زحمتی بود، باید شاهد و کاتب به نحوی تأمین مالی شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند کرد. «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۶. کاتب و شاهد حق ندارند سند را به گونه‌‏ای تنظیم کنند که به یکی از طرفین ضرری وارد شود. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۷. هر گونه خدشه در سند، از هر کس که باشد، فسق و گناه است. «فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»

۲۸. کاتب و شاهد، مرزبان حقوق مردم هستند و شکستن مرزها همان خروج از مرز و فسق است.«فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»

۲۹. قلب پاک و با تقوی، همچون آینه علوم و حقایق را می‌گیرد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»

۳۰. خداوند تمام نیازهای مادّی و معنوی شما را می‌‏داند و بر اساس آن، احکام و قوانین را برای شما بیان می‌کند. قانون‌گذار باید آگاهی عمیق و گسترده داشته باشد. «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۵۲ - ۴۵۸.

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۵۹تا۱۶۰

إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾

۱۵۹ - کسانى که آئین خود را پراکنده ساختند و به دسته جات گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند هیچگونه ارتباطى با آنها ندارى، کار آنها واگذار به خدا است پس خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند با خبر مى کند.

You have nothing to do with those who have made divisions in their religion and become sects. Their affair is with Allah and He will inform them of what they have done. (159)

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾

۱۶۰- هر کس کار نیکى بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت و هر کس کار بدى بیاورد جز به مقدار آن کیفر نخواهد دید و ستمى بر آنها نخواهد شد.

He who brings a good deed shall have tenfold of its like, but he who brings a sin shall be recompensed only for its like. None shall be wronged. (160)

تفسیر
بیگانگى از نفاق افکنان

در تعقیب دستورات دهگانه اى که در آیات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پیروى از (صراط مستقیم خدا) و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، این آیه در حقیقت تاکید و تفسیر و توضیحى روى همین مطلب است .
نخست مى فرماید: (آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دسته‌هاى مختلف تقسیم شدند، در هیچ چیز با آنها ارتباط ندارى و آنها نیز هیچگونه ارتباطى با مکتب تو ندارند) زیرا مکتب تو مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره یکى بیش نیست (ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فى شى ء).
سپس به عنوان تهدید و توبیخ اینگونه افراد تفرقه انداز، مى گوید: (کار اینها واگذار به خدا است، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت ) (انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ).
در اینجا توجه به دو نکته لازم است :
۱- هدف آیه چه اشخاصى هستند؟
جمعى از مفسران معتقدند که آیه درباره یهود و نصارى نازل شده است که به دسته جات مختلف و پراکنده تقسیم شدند، و در برابر یکدیگر صف بندى کردند.
ولى عقیده بعضى دیگر این است که آیه اشاره به تفرقه اندازان این امت است که بر اثر تعصبها و روح تفوق طلبى و عشق به ریاست ، سرچشمه تفرقه و نفاق ، در میان مردم مسلمان مى شوند.
ولى محتواى آیه یک حکم عمومى و همگانى درباره تمام افراد تفرقه انداز است ، که با ایجاد انواع بدعتها، میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مى پاشند اعم از آنها که در امتهاى پیشین بودند، یا آنها که در این امتند.
و اگر مشاهده مى کنیم که در روایات اهلبیت و همچنین اهل تسنن نقل شده است که این آیه اشاره به گمراهان و تفرقه اندازان و بدعتگزاران این امت است ، در حقیقت از قبیل بیان مصداق ، مى باشد زیرا اگر این مصداق بیان نمى شد، ممکن بود عده اى تصور کنند که منظور از آن منحصرا دیگران هستند و به اصطلاح ضمیر را به دیگران برگردانند و خود را تبرئه کنند!.
در روایتى از امام باقر (ع ) که در تفسیر على بن ابراهیم در ذیل این آیه نقل شده چنین مى خوانیم : فارقوا امیرالمومنین علیه السلام و صاروا احزابا: (یعنى آیه اشاره به کسانى است که از امیر مومنان جدا شدند و به دسته جات مختلف تقسیم گردیدند).
روایاتى که در زمینه افتراق و پراکندگى این امت - به عنوان پیش بینى - از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده ، نیز این حقیقت را تایید مى کند.
زشتى تفرقه و نفاق
این آیه بار دیگر، این حقیقت را که اسلام آئین وحدت و یگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگى بیزار است با تاکید تمام بازگو مى کند و به پیامبر مى گوید برنامه و کار تو هیچگونه شباهتى با افراد تفرقه انداز ندارد، خداوند منتقم قهار از آنان انتقام خواهد گرفت ، و عاقبت شوم اعمالشان را به آنها نشان مى دهد.
توحید نه تنها یکى از اصول اسلام است بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه‌هاى آن بر محور توحید دور مى زند، توحید روحى است در کالبد همه تعلیمات اسلام ، توحید جانى است که در پیکر اسلام دمیده شده است .
اما با نهایت تاسف آئینى که سر تا پاى آن را وحدت و یگانگى تشکیل مى دهد، امروز آنچنان دستخوش تفرقه نفاق افکنان شده است که چهره اصلى خود
را به کلى از دست داده ، هر روز نغمه شومى همانند صداى جغدى که در ویرانه مى خواند از گوشه اى بلند مى شود، و شخصى ماجراجو یا مبتلا به بیمارى روانى و یا کج سلیقه اى پرچم مخالفت با یکى از برنامه‌هاى اسلامى بلند مى کند و جمعى از افراد ابله و نادان را گرد خود جمع مى نماید، و منشا اختلاف تازه اى مى شود.
نقش بى اطلاعى و جهل جمعى از توده مردم در این نفاق افکنى، همانند نقش بیدارى و آگاهى دشمنان، بسیار موثر است .
گاهى مسائلى را که قرنها موضوع بحث آن گذشته است ، از نو علم مى کنند و جار و جنجال ابلهانه اى پیرامون آن راه مى اندازند تا افکار مردم را به خود مشغول سازند، اما همانطور که آیه فوق مى گوید، اسلام از آنها بیگانه است و آنها نیز از اسلام بیگانه اند و سرانجام برنامه‌هاى نفاق افکنى شکست خواهد خورد.
حملات نارواى نویسنده المنار به شیعه
نویسنده تفسیر المنار که بدبینى فوق العاده اى نسبت به (شیعه ) دارد و به همان نسبت از عقائد شیعه و تاریخ آنها بى خبر است ، در ذیل این آیه زیر ماسک دعوت به سوى اتحاد فصلى در زمینه شیعه ، صحبت کرده و آنها را به عنوان تفرقه افکنان و مخالفان اسلام و کسانى که زیر نقاب مذهب به فعالیتهاى سیاسى ضد اسلامى پرداخته اند، متهم ساخته است !، گویا وجود کلمه شیعا در آیه فوق که هیچگونه ارتباطى با مساله تشیع و شیعه ندارد او را به یاد این مطالب واهى انداخته است !.
نوشته‌هاى او بهترین پاسخ براى گفته‌هاى او و روشنترین شاهد براى عدم اطلاع او از تاریخ و عقاید شیعه است زیرا:
۱- میان (شیعه ) و (عبدالله سبا) یهودى که اصل وجود او از نظر تاریخ مشکوک است و به فرض وجود، کمترین نقشى در تاریخ تشیع و کتب شیعه ندارد پیوند قائل شده و از سوى دیگر میان (شیعه )) و (باطنیه ) حتى میان (شیعه ) و (فرقه
ضاله که از بزرگترین دشمنان شیعه هستند ارتباط قائل شده است ، در حالى که مختصر آگاهى از تاریخ شیعه نشان مى دهد که اینها سخنان موهومى بیش نیست بلکه افترا و تهمت است و از همه عجیبترجمعیت غلات را (آنها که در حق على (علیه السلام ) غلو کردند و او را به خدائى پذیرفتند) که در فقه شیعه به عنوان یکى از دسته‌هائى که کفر آنها قطعى و مسلم است ، شناخته شده اند، به شیعه پیوند داده ، و شیعیان را متهم به عبادت اهلبیت و امثال آن کرده است !.
مسلما اگر نویسنده المنار تحت تاثیر پیش داوریهاى نادرست و تعصبهاى ناروا نبود، و به خود اجازه مى داد که عقائد شیعه را از خود شیعه بشنود و در کتابهاى خود شیعه بخواند نه در کتب دشمنان آنها، به خوبى مى دانست که این نسبتها نه تنها دروغ و افترا است ، بلکه مضحک و خنده آور است .
و از همه عجیبتر اینکه پیدایش شیعه را به ایرانیان نسبت داده اند در حالى که قرنها پیش از آنکه ایرانیها شیعه باشند، تشیع در عراق و حجاز و مصر بوده است و مدارک تاریخى گواه زنده این حقیقت است .
۲ - گناه شیعه این است که به گفته قطعى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در معتبرترین منابع اهل تسنن نیز آمده است عمل کرده ، آنجا که فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگارى مى گذارم که اگر به آنها متمسک شوید هیچگاه گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم گناه شیعه این است که اهلبیت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را که از همه آگاهتر به مکتب و آئین او بودند، پناهگاه خود در مشکلات اسلامى قرار داده ، و حقایق اسلام را
از آنها گرفته است .
گناه شیعه این است که به پیروى از منطق و عقل ، و الهام از قرآن و سنت ، باب اجتهاد را مفتوح مى داند، و به فقه اسلام تحرک مى بخشد و مى گوید: چه دلیلى دارد که فهم قرآن و سنت را منحصر به چهارنفر کنیم ، و همه مجبور باشند از آنها پیروى کنند؟!
مگر خطابات قرآن و سنت متوجه عموم افراد با ایمان در همه قرون و و اعصار نیست؟
و مگر صحابه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در فهم قرآن و سنت ، از افراد معینى پیروى مى کردند؟ پس چرا اسلام را در چهار دیوارى خشک و کهنه اى به نام مذاهب چهارگانه حنفى و مالکى و حنبلى و شافعى محصور سازیم ؟!
گناه شیعه این است که مى گوید یاران پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مانند همه افراد دیگر باید با مقیاس ایمان و عملشان مورد بررسى قرار گیرند، آنها که عملشان مطابق کتاب و سنت است خوب ، و آنها که در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و یا بعد از او بر خلاف کتاب و سنت عمل کردند، باید طرد شوند، و نام صحابه بودن نباید سپرى براى جنایتکاران شود و افرادى مانند معاویه که تمام ضوابط اسلامى را زیر پا گذاشت و بر امام وقت ، که همه امت اسلامى امامت او را، حد اقل ، در آن زمان قبول دارند، خروج کرد، و آنهمه خونهاى بیگناهان را ریخت نباید تقدیس شوند، همچنین پاره اى از صحابه جیره خوار که جزء دار و دسته او بودند.
آرى شیعه چنین گناهانى را دارد و به آن معترف است ، ولى آیا هیچ جمعیتى را مظلومتر از شیعه سراغ دارید که نقطه‌هاى درخشان و افتخار زندگى و تاریخ او را نقطه‌هاى ضعف نشان دهند؟ و یکدنیا دروغ و تهمت به او ببندند و حتى اجازه ندهند عقائد صحیح خود را در میان عموم مسلمانان پخش کند، بلکه همیشه عقائد او را از دشمنان او بگیرند نه از خود او؟!
آیا اگر جمعیتى به دستور پیامبرش عمل کند در حالى که دیگران عمل نکنند تفرقه انداز و نفاق افکن محسوب مى شود؟ آیا اینها را باید از راهى که مى روند باز داشت تا اتحاد برقرار شود؟ یا آنها را که از بى راهه مى روند؟!
۳ - تاریخ علوم اسلامى نشان مى دهد که در غالب این علوم شیعه پیشقدم بودند تا آنجا که شیعه را به عنوان پدید آورندگان علوم اسلام مى شناسد.
کتابهائى که علماى شیعه در رشته تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و رجال و فلسفه اسلامى نوشته اند چیزى نیست که بتوان آنها را پنهان ساخت و در تمام کتابخانه‌هاى آزاد موجود است (البته به استثناى اکثر کتابخانه‌هاى اهل تسنن که معمولا اجازه ورود این کتابها را به کتابخانه‌هاى خود نمى دهند در حالى که ما اجازه ورود کتابهاى آنها را از قرنها قبل به کتابخانه‌هاى خود داده ایم !) و گواه زنده این مدعا است .
آیا آنها که اینهمه کتاب براى عظمت اسلام و پیشبرد تعلیمات اسلام نوشته اند، دشمنان اسلام بودند؟
آیا دشمنى سراغ دارید که اینهمه دوستى و محبت کند؟
آیا کسى جز یک عاشق مخلص نسبت به قرآن و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى تواند منشا اینهمه خدمت باشد؟
در پایان سخن باید بگوئیم اگر مى خواهید نفاق و تفرقه برچیده شود بیائید بجاى تهمت به یکدیگر، همدیگر را آنچنانکه هستیم بشناسیم ، زیرا این گونه نسبتهاى ناروا نه تنها به وحدت اسلام کمک نمى کند، بلکه ضربه محکمى بر
پایه‌هاى وحدت اسلامى مى زند.
پاداش بیشتر، مجازات کمتر
در آیه بعد، اشاره به رحمت و پاداش وسیع خداوند که در انتظار افراد نیکوکار است ، کرده و تهدیدهاى آیه گذشته را با این تشویقها تکمیل مى کند و مى گوید: هر کسى کار نیکى انجام داد، ده برابر به او پاداش داده مى شود (و من جاء بالحسنة فله عشر امثالها)
و هر کس کار بدى انجام دهد جز به همان مقدار، کیفر داده نمى شود (و من جاء بالسیئة فلا یجزى الا مثلها)
و براى تاکید این جمله را نیز اضافه مى کند که به آنها هیچگونه ستمى نخواهد شد و تنها به مقدار عملشان کیفر مى بینند (و هم لا یظلمون ).
در اینکه منظور از حسنة و سیئة در آیه فوق چیست ؟ و آیا خصوص توحید و شرک است ، یا معنى وسیعتر دارند؟ میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر آیه هر گونه کار نیک و فکر نیک و عقیده نیک و یا بد را شامل مى شود، زیرا هیچگونه دلیلى بر محدود کردن معنى حسنة و سیئة نیست .
نکته‌ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

۱- منظور از جاء به آنچنانکه از مفهوم جمله ، استفاده مى شود، آن است که کار نیک یا بد را همراه خود بیاورد، یعنى به هنگام ورود در دادگاه عدل الهى ، انسان نمى تواند دست خالى و تنها باشد، یا عقیده و عمل نیکى با خود دارد و یا عقیده و اعمال سوئى ، اینها همواره با او هستند و از او جدا نمى شوند و در زندگانى ابدى ، قرین و همدم او خواهند بود.
در آیات دیگر قرآن نیز این تعبیر به همین معنى به کار رفته است ، در آیه
33 سوره ق ، مى خوانیم من خشى الرحمان بالغیب و جاء بقلب منیب . بهشت براى آنها است که خدا را از طریق ایمان به غیب بشناسند و از او بترسند، و قلب توبه کار و مملو از احساس مسئولیت با خود در عرصه محشر بیاورند.
۲- در آیه فوق مى خوانیم ، پاداش حسنه ده برابر است ، در حالى که در بعضى دیگر از آیات قرآن تنها به عنوان اضعافا کثیره (چندین برابر) اکتفا شده (مانند آیه 245 سوره بقره ) و در بعضى دیگر از آیات ، پاداش پاره اى از اعمال مانند انفاق را به هفتصد برابر بلکه بیشتر مى رساند، (آیه 261 سوره بقره ) و در بعضى دیگر اجر و پاداش بیحساب ذکر کرده و مى گوید: انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب آنها که استقامت بورزند پاداشى بى حساب خواهند داشت (زمر آیه 10).
روشن است که این آیات هیچگونه اختلافى با هم ندارند، در حقیقت حداقل پاداشى که به نیکوکاران داده مى شود، ده برابر است و همینطور به نسبت اهمیت عمل ، و درجه اخلاص آن و کوششها و تلاشهائى که در راه آن انجام شده است ، بیشتر مى شود، تا به جائى که هر حد و مرزى را درهم مى شکند و جز خدا حد آن را نمى داند.
مثلا انفاق که فوق العاده در اسلام اهمیت دارد پاداشش از حد معمول پاداش عمل نیک که ده برابر است ، فراتر رفته و به اضعاف کثیره یا هفتصد برابر و بیشتر رسیده است و در مورد استقامت که ریشه تمام موفقیتها و سعادتها و خوشبختیها است و هیچ عقیده و عمل نیکى بدون آن پا بر جا نخواهد بود، پاداش بى حساب ذکر شده است .
از اینجا روشن مى شود که اگر در روایات ، پاداشهائى بیش از ده برابر براى بعضى از اعمال نیک ذکر شده نیز هیچگونه منافاتى با آیه فوق ندارد.
و همچنین اگر در آیه 84 سوره قصص مى خوانیم من جاء بالحسنة فله خیر منها
کسى که عمل نیکى انجام دهد پاداشى بهتر از این خواهد داشت مخالفتى با آیه فوق ندارد تا احتمال نسخ در آن برود، زیرا بهتر بودن معنى وسیعى دارد که با ده برابر کاملا سازگار است .
۳- ممکن است بعضى تصور کنند که واجب شدن شصت روز به عنوان کفاره در مقابل خوردن یک روز روزه ماه مبارک رمضان ، و مجازاتهاى دیگرى در دنیا و آخرت از این قبیل با آیه فوق که مى گوید: در برابر کار بد فقط به اندازه آن کیفر داده خواهد شد سازگار نیست .
ولى با توجه به یک نکته پاسخ این ایراد نیز روشن مى شود و آن اینکه :
منظور از مساوات میان گناه و کیفر. مساوات عددى نیست ، بلکه کیفیت عمل را نیز باید در نظر گرفت خوردن یک روز روزه ماه رمضان با آنهمه اهمیتى که دارد مجازاتش تنها یک روز کفاره نیست بلکه باید آنقدر روزه بگیرد که به اندازه احترام آن یک روز ماه مبارک بشود. به همین دلیل در بعضى از روایات مى خوانیم که کیفر گناهان در ماه رمضان بیش از سایر ایام است همانطور که پاداش ‍ اعمال نیک در آن ایام بیشتر است تا آنجا که مثلا یک ختم قرآن در این ماه برابر با هفتاد ختم قرآن در ماههاى دیگر است .
۴ - نکته جالب دیگر اینکه : آیه فوق نهایت لطف و مرحمت پروردگار را در مورد انسان مجسم مى کند، چه کسى را سراغ دارید که تمام ابزار کار را در اختیار انسان بگذارد، و همه گونه آگاهى نیز به او بدهد، رهبران معصومى براى هدایت و راهنمائى او بفرستد، تا با استفاده از نیروى خداداد و رهبرى فرستادگانش کار نیکى انجام دهد، و تازه در برابر کار او ده برابر پاداش تعیین نماید، اما براى لغزشها و خطاهایش تنها یک جرم قائل شود تازه راه عذر خواهى و توبه و رسیدن به عفو و بخشش را نیز به روى او بگشاید.
ابوذر مى گوید: صادق مصدق (یعنى پیامبر) فرمود:‌‌ان‌الله تعالى
قال الحسنة عشرا و ازید و السیئة واحدة او اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره : خداوند مى فرماید: کارهاى نیک و حسنات را ده برابر پاداش مى دهم یا بیشتر، و سیئات را تنها یک برابر کیفر مى دهم و یا مى بخشم ، واى به حال آن کس که آحادش بر عشراتش پیشى گیرد (یعنى گناهانش از طاعاتش افزون شود).

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ فرمودند:

ﺍِﻥﱠ ﺍﻟْﺤَﺮﺍﻡَ ﻟﺎ ﻳَﻨْﻤﻰ ﻭَ ﺍِﻥْ ﻧَﻤﻰ ﻟﺎ ﻳُﺒﺎﺭَﻙُ ﻟَﻪُ ﻓﻴﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺍَﻧْﻔَﻘَﻪُ ﻟَﻢْ ﻳُﺆﺟَﺮْﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺧَﻠﱠﻔَﻪُ ﻛﺎﻥَ ﺯﺍﺩَﻩُ ﺍِﻟَﻰ ﺍﻟﻨّﺎﺭِ

ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﺮﺍﻡ، ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ، ﺑﺮﻛﺘﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺷﻮﺩ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

ﻛﺎﻓﻰ، ﺝ 5، ﺹ 125، ﺡ 7

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

پنجم شوال، سالروز ورود مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه السلام به کوفه

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای:

هرکَس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی‌شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود ...

اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد.

اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین‌بن‌علیها به کربلاها کشانده نمیشوند ...

اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ...

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی‌ایران

پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول

۳۰ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

ان الباطل کان زهوقاً
با تمام شیطنت‌های منافقانه و ضد اسلام ناب چه در داخل و چه در جهان، علیه انقلاب اسلامی‌و ملت دین باور و انقلابی ایران، این انقلاب با گذر از بحرانهای داخلی و خارجی به سوی مقصد خود که بسترسازی جهان برای حاکمیت اسلام ناب و حکومت عدل در جهان است به پیش خواهد رفت، و هرکَس در همراهی با انقلاب اسلامی‌و ولایت امر ثابت قدم باشد و فریب فتنه‌های آخرالزمانی را نخورد و در یاری انقلاب و انتخاب مسئولان با بصیرت عمل کند، بیشترین پاداش را نزد خدای متعال خواهد داشت ...
ان شاء الله

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

بخشی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،‌‌‌‌ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی‌حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی‌باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی‌و نه حرم محمّدی (ص).

برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه‌ی رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله‌الحرام و مدینه حرم رسول‌الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی

خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صد‌ها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ‌فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزند

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 45
  • بازدید کننده امروز : 46
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 47
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 49
  • کدهای اختصاصی